ساحل فراموش
ساحل فراموش
در خود نهان میکند ،
رد پای هیاهوی دوشینه را .
و امواج پرسنده،
به زبان باد
و لهجه غریبِ دریا
کف شادی
و حباب آرزوهای خود را بصخره میکوبد.
هنگامیکه سرشگ ابرها
در دود رقیقِ سفیدِ سپیده دم
بر تن عریان ساحل،
حریر روشن نمناک میپوشاند .
و رمز تلاطم دریا
در دام تهی ماهیگیر تفسیر میشود .
طوفان
در پی رگبار
تا یک قدمی ساحل رسیده است .
ا.اخگر